همانطوری که ما رشد میکنیم و بزرگ میشویم برای داشتن یک زندگی موفق ملزم به یادگیری یک سری درسها هستیم. برادر خود را نزنید چون ممکن است با یک ضربه محکمتر از طرف او مواجه شوید، یک کیک بزرگ را برای شام نخورید ممکن است به معده درد دچار شوید، هنگام عبور از خیابان به طرفین نگاه کنید، چون ممکن است تصادف کنید. اینها بخشی از درسهایی است که ما در کودکی آنها را آموختهایم.
هر چه بزرگتر میشویم آموختههای ما به نسبت سن ما بزرگ ترمیشوند. البته باید کاملاً هوشمندانه عمل کرد و یادگیری را در هیچ دورهای متوقف نکرد. ما احتمالاً هزاران درس دیگر را در طول عمرمان میآموزیم. اما اگر شما یک کارآفرین هستید شما در مسیر یادگیری باید دو برابر تعداد آموختههای خود، برای یادگیری پیش بروید.
هنگامیکه شما در حال نوآوری یک ایده جدید و یا شروع یک کسبوکار جدید هستید ممکن است با سؤالاتی روبهرو شوید که قادر به پاسخ دادن آنها نباشید. ما بهطور مداوم مجبور به یادگیری درزمان فعلی هستیم که اشتباهات از هر طرف ایجاد میشوند. مسیر موفقیت دارای یک فرآیند طولانی و دشوار است؛ اما ما میتوانیم با یادگیری تجارب سایر کارآفرینانی که قبل از ما بودهاند، حرکت در این مسیر را سرعت ببخشیم.
بهتراست هرچه زودتر این ۵ درسی را که هر کارآفرینی برای موفقیت در کار خود ناچار به یادگیری است را فرابگیرید.
۱-عدم تصمیمگیری در گرماگرم یک تنش
اگر در حال شروع کردن کسبوکار جدید خود هستید و یا مدیریت یک پروژه چند میلیارد دلاری را بر عهده دارید، بههرحال شما در حال تصمیمگیری در موقعیتهای مخاطرهآمیز و پر ریسک هستید. موقعی که شما واقعاً نسبت به کار خود اهمیت میدهید و مراقب هستید ممکن است گاهی اوقات احساسات شما مدیریت کارهایتان را برعهده بگیرند.
تام ویلانت، مدیرعامل YapStone دراینباره میگوید: کارآفرینان انسانهای بسیار پرشوری هستند. تصمیمگیری در شرایطی که عدم تعادل بر کار، حاکم، و تنش، فروان است، کاری غیرمنطقی است؛ پس در این مواقع اصلاً تصمیم نگیرید که به نفع شما نیست.
تام بهعنوان رهبر مجبور بود قبل از هرگونه پاسخگویی، همه متغیرهای کار را یاد بگیرد. او همچنین معتقد بود تصمیمگیری بر اساس احساسات، نتایج نامطلوبی را در بر خواهد داشت. برای تصمیمگیری منطقی باید به عقب برگشت و محتاط بود در غیر این صورت ریسک کار بالا میرود و درنتیجه کسب نتایج نامطلوب هم بیشتر میشود. اگر شما احساساتی و هیجانزده هستید نیاز به زمان دارید تا با خود خلوت کنید و احساسات خود را کنار بگذارید و به جمعآوری دادههای حقیقی بپردازید و سپس بهترین تصمیم را اتخاذ کنید.
توجه داشته باشید که تصمیمگیری در اوج احساسات را به وادی فراموشی بسپارید و تنها در اوج منطق تصمیم بگیرید.
۲-شکست بیش از آن چیزی که شما فکر میکنید دارای مزیت است
بهعنوان یک کارآفرین ما دائماً با عبارت “در آغوش شکست” را با خود به همراه داریم و این جمله معمولاً دنبال کنندهی این مطلب است که ما انسانها بهعنوان موجوداتی جایزالخطا اشتباهاتی را در مسیر زندگی خود مرتکب میشویم، ما نباید بابت این اشتباهات خودمان را سرزنش کنیم. شکست در واقع دارای مزایای بیشتری است و این یعنی ما نسبت به کاستیها و اشتباهات خود باید احساس بهتری داشته باشیم.
نه تنها شکست یک فرصتی را برای یادگیری از اشتباهات شما در اختیارتان میگذارد بلکه از نظر متخصصین کسبوکار، اشتباهات شما منجر به انتخاب بهتر در مرحله دوم میگردد.
۳-ترس هرگز از بین نمیرود
ترس یکی از دلایل اصلی است که از تبدیل کردن بسیاری از افراد به یک کارآفرین جلوگیری میکند. احتمالاً شما آمار بیشماری در مورد اینکه ۹۰ درصد از کسبوکارهای نوپا که با شکست مواجه شدهاند را دارید؛ اما اگر شما واقعاً مصر به انجام یک کار باشید و واقعاً به آن عشق و علاقه داشته باشید حتماً راهی را پیدا خواهید کرد که با شرایط، سازگار باشید.
آلخاندرو (یک بازیگر حرفهای) میگوید “شما میتوانید”. ترس باید واقعیت تکراری هر روزهی شما را پشت سر بگذارد، این غیرممکن است که به افراد بگوییم ترس را فراموش کنید، ترس را فراموش نکنید بلکه آن را رام خود کنید.
ترس میتواند مانعی برای پیشرفت ما باشد. در واقعیت ترس، ما را از تصمیمگیری و یا انجام دادن کارهایی که باعث ارتقای کسبوکار ما میشود، منع میکند و بدتر از همه اعتمادبهنفس ما را از بین میبرد. رفتن به یک جلسهی کاری بسیار مهم، به اندازه کافی استرسزا هست، حال اگر بدون اعتمادبهنفس، وارد این جلسه شویم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ احتمالاً ادامهی جلسه و حضور در آن غیرممکن خواهد بود.
شاید مقابله و پا گذاشتن روی ترسها آلخاندرو را از یک بازیگر حرفهای به یک کارآفرین تبدیل کرده است او میگوید وقتی شما ترسهای زندگی خود را رام کنید و همه شکستهای ممکن را به وادی فراموشی بسپارید، نهتنها اعتمادبهنفس شما افزایش مییابد بلکه نتایج متفاوتتری از زندگی خواهید گرفت.
۴-همهچیز را رایگان ارائه ندهید
بسیاری از کسبوکارهای نوپا، شامل به دست آوردن کاربر، قبل از پرداخت هر نوع پولی یا انجام هر نوع کاری از طریق برنامهها و یا سیستمعاملهای اجتماعی انجام میشود. این مدل احتمالاً یک مشکل بزرگ دارد و آن این است که همهی سرمایه یک کسبوکار قبل کسب هرگونه درآمدی، سوخت شده و از بین میرود.
زمانی که شما همهچیز را در مورد کسبوکار خود برای فروش تعریف میکنید ، باید مشکلات آن را هم بازگو کنید. شما باید یک ایده و تصویر روشنی از بازار کسبوکار خود داشته باشید تا بتوانید راهحل مناسبی برای اینکه مردم بهطرف شما جذب شوند و بابت کسبوکار شما پول پرداخت کنند پیدا کنید. بهترین کار این است که کسبوکار خود را در مقیاس کوچک شروع کنید. در ابتدا تمرکز خود را بر روی ۱۰ مشتری بگذارید و کسبوکار شما باید بهگونهای باشد که همان ۱۰ نفر مشتری واقعاً آن را بخرند. سپس تمرکز خود را از ۱۰ مشتری به ۱۰۰،۴۰،۲۰ و بیشتر بگذارید.
او دراینباره میگوید اگر به دنبال شروع کردن کاری هستید و میخواهید چیزی را بفروشید و درازای آن پول دریافت کنید، به دنبال روشهایی برای فروش باشید و قبل از آن در مورد صحت این روشها و کارآمدی آنها اطمینان حاصل کنید.
ارائهی رایگان محصولات و خدمات، سریعترین راه برای سوخت شدن سرمایهی اولیه است. احتمالاً به یاد دارید که کمپانی اوبر در سال ۲۰۱۶ حدود ۱٫۲ میلیارد از سرمایه خود را به خاطر فزونی مخارج بر درآمدهای خود، از دست داد. پس حواستان به بودجهی مالی باشد تا عملکرد مؤثری را با آن داشته باشید. پس هر چیزی را رایگان ارائه ندهید.
۵-عملی کردن هر ایده و فکری مهمترین کار است
هر کسی میتواند یک ایده عالی داشته باشد وهم چنین هر کسی میتواند یک استراتژی بزرگ و عالی داشته باشد. اما اگر این دو با یک برنامهی اجراییِ درجه یک، همراه نباشند به درد زبالهدان میخورند.
دانی گمبل بنیانگذار IdeaHacks معتقد است اطلاعات و دادهها بدون اجرا کردن بیفایده میباشند. دسترسی داشتن به اطلاعات صحیح درزمان مناسب کاملاً بیفایده است مگر اینکه شما بدانید این اطلاعات را چگونه به اجرا دربیاورید.
برنامه اجرایی شما باید بهگونهای باشد که هیچ رخنه و نفوذی نتواند در آن خلل ایجاد کند؛ حتی اگر شما با ۳۰۰۰ یا ۳ نفر در حال کار کردن باشید. عدم ارتباط و هماهنگی، تعریف نکردن نقشها و اولویتبندی نکردن کارها باعث میشود حتی بهترین ایدهها هم با شکست مواجه شوند. پروژهی خود را برای به اجرا درآوردن در قالب یک طرح مدون و برنامهریزیشده تا انتهای کار تنظیم کنید. یک جدول زمانی را منطبق بر اهداف و معیارهای خود تنظیم کنید و روزنامه و کارهای هفتگی انجام شده را با آن مطابقت دهید.
درسهای لذت بخشی را در پیمودن مسیر کارآفرینی یاد خواهید گرفت، فقط به یاد داشته باشید که کارآفرینی شبیه یک سفراست و شما برای حرکت کردن در مسیر کارآفرینی نیازمند تلاش مستمر هستید. هرگز یادگیری خود را متوقف نکنید و تجارب خود را با یک کارآفرین همکار در میان بگذارید. شاید شما متوجه نشوید اما داستان و مسیر زندگی شما ممکن است تأثیر عمیقی بر آنها داشته و کمک بزرگی برای موفقیت آنها در زندگیشان باشد. همهی ما باهم در این زمینه شریک هستیم.
پیروز باشید!
طراح باشی
نوشتن دیدگاه