چگونه پدری نمونه باشیم.
بر هیچکس پوشیده نیست که وظیفهی پدری چقدر میتواند دشوار باشد. جدا از اینکه فرزندتان چند ساله باشد یا چند فرزند داشته باشید. برای اینکه پدری خوب شوید باید در کنار فرزندتان باشید، منضبط باشید و نسبت به نیازهای فرزندتان واقف باشید، بدون اینکه اعتماد به نفس را از او صلب کنید. اگر میخواهید که راه و روشهای تبدیل شدن به پدری نمونه را بیاموزید این نکات را فرا بگیرید.
در لحظات مختلف کنار او باشید.
۱- با بچههایتان وقت بگذرانید.
بچهها اهمیتی نمیدهند که شما یک ارتقای شغلی بزرگ پیدا کردهاید یا صاحب بزرگترین و گرانترین منزل مسکونی محله باشید یا نه، همهی آن چیزی که به آن اهمیت میدهند این است که آیا شما شام را در کنار آنان خواهید بود یا نه، یا اینکه در مسابقهی فوتبال جمعه عصر همراه آنان خواهید بود یا نه، یا این هفته برای تماشای فیلم با آنها وقت خواهید گذاشت یا نه. اگر فکر یک پدر عالی شدن را در سر میپرورانید پس باید روزانه اندک زمانی را صرف جگر گوشههایتان کنید. بدون توجه به اینکه چقدر از نظر شغلی درگیر باشید.
این زمان باهم بودن را در برنامهی خود جا بدهید. شاید سهشنبهها یا پنجشنبهها یا یکشنبهها وقت خالی داشته باشید. در این وقتهای خالی به بچهها بیشتر توجه دارید و نگذارید که تعهد شما به وقت گذاشتن برای فرزندان خدشهدار شود.
اگر بیشتر از یک فرزند دارید باید برای هرکدام از فرزندانتان جداگانه وقت بگذارید، چرا که این کار در گسترش روابط منحصر به فرد دونفرهتان انقلابی خواهد کرد!
اگر آنقدر خسته باشید که نتوانید مسابقه فوتبال فرزندتان را از نزدیک تماشا کنید برای جبران آن کار دیگری بکنید. مانند تماشای دو نفرهی مسابقهی والیبال از تلویزیون یا یک فیلم با موضوع فوتبال. این مهم است که فرزندتان بداند برای جبران قدمی مثبت برداشتهاید.
۲- در لحظات مهم نیز فرزندتان را همراهی کنید.
با وجود اینکه زمانی را به عنوان “زمان دو نفره پدر پسری” تدوین کردهاید، تا روابط را استحکام ببخشید، این کار به تنهایی کافی نیست، باید در لحظات به یاد ماندنی زندگی نیز آنان را تنها نگذارید. قرارهای ملاقات خود را جوری مدیریت کنید که برای مراسم روز اول مدرسه کودکتان همراه او باشید، یا در اولین اتفاق ورزشی مهم، یا فارغالتحصیلی از دبیرستان، نباید او را تنها بگذارید.
فرزند شما این رخدادها را تا آخر عمر به یاد خواهند داشت، پس تصور کنید بودن شما در کنارشان چقدر لذت بخش خواهد بود.
شاید هنگامیکه جگرگوشهتان لحظات مهم زندگیاش را تجربه میکند مشغله کاری امان شما را بریده باشد ولی مطمئناً همراهی نکردن او در آن زمان مهم، در آینده، شما را پشیمان خواهد کرد.
۳- درسهای زندگی به فرزند خود بیاموزید.
گاهی اوقات لازم است که اصول و کارهای پایهای زندگی را به فرزند خود یاد دهید. مثلاً به او بیاموزید چگونه به دستشویی برود، چطور دوچرخه سواری کند یا اینکه چطور از خودرو استفاده کند. یا اینکه یاد دهید چطور صورت خود را اصلاح یا بهداشت فردیاش را رعایت کند. همانند این کارهای نسبتاً کماهمیت، فرزند شما به چیزهای مهمی که درباره زندگی به او یاد میدهید نیز نیازمند خواهد بود.
این وظایف را با همسر خود در میان بگذارید، هر دوی شما در تعلیم این نکات نقش دارید.
به فرزند خود بیاموزید که از اشتباهاتش درس بگیرد، اگر مرتکب خطایی شدند باید کار درست را به آنان گوشزد کنید و بهجای صرفاً تنبیه کردن او و فراموش کردن آن از تکرارش در آینده جلوگیری به عمل آورید.
۴- رابطهای قوی با او بنا کنید.
حاضر بودن در اتفاقات مهم زندگی فرزندتان بسیار مهم است و نیز ارتباط برقرار کردن با او هنگامیکه فرصتش را دارید. ولی خب همیشه لزومی ندارد کاری خارقالعاده کنید تا آنها به وجد آیند و از گذران وقت با شما لذت ببرند. گاهی فقط کافی است به برقراری ارتباط با آنان تمرکز کنید تا پی به دغدغهها و مشکلات آنان ببرید.
به یاد داشته باشید که هر روز در مورد اتفاقات آن روز از فرزند خود سؤال کنید تا بفهمید در ذهن آنان چه میگذرد. در هفتهی پیشرو چه اتفاقاتی قرار است برایشان رخ دهد و یا نگرانیهای آنان چیست.
هیچوقت فقط به گونهای ظاهری نپرسید :”امروز را چگونه گذراندی؟” بدون اینکه بخواهید چیزی از جواب فرزندتان را بدانید.
اگر فرزندانتان نوجوان یا دانشجویانی پرکار باشند، ممکن است مایل نباشند در مورد جزئیات اتفاقاتی که در طول روز برایشان افتاده است با شما صحبت کنند. در این مواقع فقط کافی است که بدانند که شما به آنها اهمیت میدهید بدون آنکه حس خفقان بهشان دست بدهد.
۵- با بچههای خود برنامهی مسافرتی ترتیب دهید.
برای اینکه بچهها شما را پدری خوب بدانند، لازم است زمانی را برای سفر تنظیم کنید. میتوانید با دختران خود به ماهیگیریهای سالانه بروید، همراه پسران خود سفری به جزیرهای داشته باشید. یا اینکه به کمپ بروید و چادری برپا کنید و خاطرهای بسازید که فرزندتان هرگز فراموش نکند. هر وقت فکری این چنینی به نظرتان رسید جوری انجام دهیدش که فوقالعاده، به یاد ماندنی باشد و لااقل بتوان سالی یکبار آن را تکرار کرد. با این کارها شما یک خوشگذرانی پدر فرزندی بی بدیل خلق کردهاید.
اگر مادر بچهها در طول سفر همراه شما بود، در کنار خوش گذرانیهای خانوادگی کمی هم تنهایی با بچه هایتان وقت بگذارید.
اگر این سفرها را از چند ماه قبل برنامهریزی کنید بچه هایتان میتوانند برای دیدن چیزی متفاوت خود را آماده کنند.
۶- اندک زمانی را نیز به خود اختصاص دهید.
هر چند که مهم است با بچهها وقت بگذرانید. باید وقتی را نیز برای استفادهی خود مهیا کنید. ممکن است این زمان شخصی شنبه عصرها باشد که برای انجام کارهای خود وقت میگذارید، یا نیم ساعتی باشد که هر صبحگاه برای دویدن بگذارید یا زمانی باشد که قبل خواب خود را با کتاب دلخواهتان سرگرم کنید. پس یاد بگیرید که در کنار توجه به فرزندان ، خود را نیز به کلی وقف دیگران نکنید.
اگر برای خود و علایق خود وقت نگذارید، نمیتوانید به آرامش برسید، خود را شارژ نخواهید کرد و طبیعتاً نخواهید توانست برای فرزندان خود هم زمانی در خور صرف کنید تا توجهی که لایقش هستند را از جانب شما دریافت کنند.
میتوانید اتاقی ویژه یا صندلی مخصوص داشته باشید که وقتی روی آن مینشینید، کودکانتان بدانند که نباید مزاحم شما شوند. کمکشان کنید تا این مفهوم را بدانند و اینکه شما اندکی زمان میخواهید تا به خود برسید و اینکه آنان بدانند جز در شرایط اضطراری، نباید مزاحم شما شوند.
به طور معقولی انضباطی باشید
۱- انضباطی بودن به این معنا نیست که هروقت مرتکب اشتباهی شوند آنان را تنبیه کنید.
بلکه بدین معناست که در مواقع لازم هم از مجازات و هم از پاداش استفاده کنید تا بدین وسیله مشوق اعمال پسندیدهی آنان شوید. مثلاً هنگامیکه بیستهای پی در پی میگیرند، به خواهر کوچک شان یاری میدهند و یا به اندازهی کافی منطقی باشند که دعوا راه نیندازند یا در آن دخالت نکنند. باید بهشان بفهمانید که چقدر به آنها افتخار میکنید و هرچیزی که مورد علاقه آنها است را بهطور معقولی برایشان فراهم کنید تا بدانند که قدردان کار هایشان هستید. مثلاً آنان را به رستوران مورد علاقهشان ببرید.
اگر فرزند شما کوچکتر باشند، محبت زیاد به آنها میتواند نشانهی خوبی باشد از اینکه بدانند چقدر به آنها افتخار میکنید.
در کنار هدیه دادن یا محبت نشاندادن هنگامیکه رفتاری پسندیده انجام میدهند، نباید این کار را تبدیل به عادت کنید تا فرزندان برای گرفتن جایزه از آن سوءاستفاده کنند و بعد کارهای خوب را فراموش کنند. باید جوری تربیتشان کنید که بتوانند خوب را از بد تشخیص دهند.
نباید بهخاطر وظایفی که بهطور معمول از آنان انتظار میرود، مانند انجام کارهای خانه، تمیز کردن آن یا نظافت شخصی به فرزند خود جایزهای بدهید. اگر این کار را بکنید آنان تصور خواهند کرد این کار یک لطف است و نه یک وظیفه.
۲- بهطور مناسبی فرزند خود را مجازات کنید.
برای اینکه منضبط به نظر برسید. باید فرزند را بهخاطر اشتباهاتش مجازات کنید. این مجازات فیزیکی یا روانی نیست. فقط بهخاطر این است که بدانند مرتکب خطا شدهاند و باید با عواقب آن روبرو شوند. اگر فرزند شما به سنی رسید که بتواند در مورد کارهایش فکر و قضاوت کند خواهد دانست که چه کاری درست و چه کاری نادرست است.
اطمینان یابید که شما و همسرتان در مورد مجازاتها همسو و همنظر هستید. عواقب باید یکسان باشند چه مادر یا چه پدر مجازاتها را تعیین کند. نظرات مساوی جلوی این مشکل را خواهد گرفت که یکی از والدین خوب باشد و دیگری بد جلوه کند (صرفاً بخاطر مجازاتها)
۳- در کارها راسخ باشید
استواری در کارها بدان معناست که یک نظام پاداش و جزای مناسب داشته باشید. اگر فرزندتان بد رفتاری کند، هربار عواقب کارهای آنان باید یکسان باشد. حتی اگر در محیط خارج از خانه یا شرایطی نامناسب باشید؛ و نیز هنگامیکه فرزندتان کاری شایسته انجام داد یادتان نرود که با پاداشی درخور کارش، قدر بدانید.
اگر در کارتان استواری لازم را نشان ندهید، بچه هایتان این فکر را خواهند کرد که عواقب خطاهایشان بر حسب احوالات شما فرق خواهد کرد.
۴- برسر بچه های تان فریاد نکشید.
هرقدر هم که ممکن است از دست کودکان خشمگین باشید، فریاد کشیدن بر سر آنها، راه حل نخواهد بود. اگر مجبور هم باشید برسرشان فریاد بزنید، در تنهایی این کار را بکنید. توصیه ما این است که تا حد امکان از این کار خودداری کنید. بهجای آن میتوانید صدای خود را بالاتر ببرید تا ناراحتی خود را ابراز کنید. درحالیکه اگر فریاد بکشید بچههایتان خواهند ترسید و قدرت ادامهی ارتباط را از دست خواهند داد.
با همهی این تفاسیر، نتیجه این است که باید تلاش کنید تا حد امکان کنترل خود را از دست ندهید.
۵- عصبانی نشوید.
فرقی ندارد چقدر پریشان باشید، نباید روی فرزند خود دست بلند کنید، صدمه بزنید یا خدای نکرده به هر نحوی آسیبی به آنان بزنید. این کار از نظر فیزیکی یا احساسی به آنان صدمه خواهد زد و باعث فزونی استرس در آنان خواهد گشت. اگر بچهها بهفمند که با بودن در کنار شما ممکن است کتک بخورند دور شما خط خواهند کشید. اگر بخواهید از احترام فرزندانتان برخوردار باشید باید از تنبیه آنان به هر شکل فیزیکی یا روانی خودداری کنید.
۶- باصلابت ولی مهربان جلوه کنید.
این نکته خیلی کلیدی است که در کنار منضبط جلوه کردن و برخورد سریع هنگام مشاهدهی خطاها، جوری رفتار کنید که آنان تشنه محبت شما باشند و از گذران وقت با شما لذت ببرند و این دو رفتار باید در تعادل باهم باشند. در حقیقت این تعادل مانند مرزی به شکل تار مویی باریک است که یک سوی آن سختگیریهای معقول و یک طرف هم محبتهای دلسوزانه و علاقه به فرزندان است.
اگر زیادی به فکر آن هستید که خشمگین و پدرسالار به چشم برسید ممکن است فرزندانتان به اندازهای که شایسته است با شما راحت نباشند.
اگر هم زیادی به فکر این باشید که محبتآمیز برخورد کنید ، نتیجهی آن خواهد شد که در ذهن فرزندان فردی آسانگیر باشید که قوانینی را تعیین ولی اجرا نخواهید کرد.
یک الگوی نیکو باشید
۱- به واقع مصداق و نمونه بارز کار باشید.
برای مصداق بودن، منش و شعار شما باید این باشد که “مانند من باش و مانند من هم عمل کن. “، اگر میخواهید طبق این برنامه عمل کنید و کاری نمایید که بچهها همیشه از شما تقلید کنند در قدم اول باید رفتارهای مثبت را در شما ببینند. مثالهایی در ادامه ذکر خواهد شد:
اگر دوست نداشته باشید که فرزندتان از سیگار استفاده کند یا الکل استفاده نکند پس شما هم هرگز نباید جلوی آنان از این مواد استفاده کنید.
اگر مایل باشید تا خوش رفتاری و احترام فرزندانتان را با بقیه ببینید، بچهها باید برخورد محترمانه شما را با بقیه ببینند، از گارسون رستوران پاتوقتان گرفته تا صاحب سوپرمارکت.
اگر دوست ندارید دعواهای او را با بقیه ببینید، پس خود نیز از دعوا با مادر خانواده خودداری کنید
۲- با مادر بچهها محترمانه و مهربانانه رفتار کنید.
اگر الگو بودن برایتان مد نظر است، باید با همسرتان به نیکویی رفتار کنید. اگر او شریک زندگیتان است، باید نشان بدهید که چه بیاندازه او را دوست دارید، او را یاری میکنید و از بودن در کنار او لذت میبرید. اگر با او بدرفتاری کنید بچه ها هم خیال میکنند بدرفتاری با مادر یا دیگران مشکلی ندارد چرا که پدر خانواده این کارها را میکند.
بگذارید بچه ها ببینند که چقدر او را دوست میدارید و محبتی که شایسته آن است را از طرف خود به او ارزانی میدارید.
همانطور که اشاره شد تنها رفتار محترمانه کافی نیست، بلکه عشق به او و داشتن رابطهای عاشقانه و آکنده از صمیمیت نیز لازم است. اگر مادر خانواده خوشحال باشد، بدون هیچ شکی ،همهی اعضای خانواده نیز شاد خواهند بود. چرا که مادر کلید خوشبختی فرزندان است و پدر با تمام تواناییهایش در برابر او عاجز است.
اگر خدایی نکرده از همسرتان جدا شدید هرگز نباید درباره او سخنی ناروا به زبان بیاورید یا از او بد بگویید. شنیدن رابطهی بدی که با همسر خود داشتهاید باعث استرسزایی و سرگردانی در میان فرزندانتان خواهد شد.
۳- به اشتباهات خود اذعان کنید
برای الگو بودن لازم نیست خود را بیگناه و بیاشتباه جلوه دهید. در حقیقت، بهتر است که بدون اشتباه به نظر نرسید چرا که بچهها نیز متوجه خواهند شد هیچکسی بینقص نیست و اینکه همهی انسانها جایزالخطا هستند. اگر مرتکب خطایی شدید مانند اینکه فرزندتان را دیر از مدرسه بردارید یا از کوره در بروید باید از جگرگوشهی خود عذرخواهی کنید و نیز اشتباه خود را به زبان بیاورید.
اگر غرور بیجای خود را گاهی جلو فرزند خود خرد کنید، آنان نیز خواهند دانست گاهی لازم است هنگام مرتکب شدن خطایی به آن اذعان کنند و غرور خود را زیر پا بگذارند.
گاهی اعتراف به اشتباهات، بهجای این که همیشه کار درستی انجام دهید بهتر است و از شما شخصیت قویتری میسازد
۴- در کارهای خانه سهیم باشید.
اگر میخواهید فرزندانتان در آینده در کارهای خانه مشارکت کنند پس باید خود نیز در کارها سهیم باشید. مهم نیست کارتان چقدر ساده باشد. بگذارید ببینند که شما ظرفها را میشویید، بشقابها را خشک میکنید یا قالیها را جارو میکشید. این کارها سبب میگردند بچهها نیز میل به این کار داشته باشند. اگر پندار آنان این باشد که مثلاً جارو کشیدن همیشه وظیفهی “مادر” است، در آینده هم رغبتی به کمک کردن و کار کردن نخواهند داشت.
شرکت در کارهای منزل نه تنها سبب خرسندی فراوان همسر شما خواهد شد، بچه ها را نیز، متوجه این دیدگاه خواهد کرد که در واقع شما یک تیم دونفره موفق هستید و آنان نیز باید به آن بپیوندند.
۵- احترام بچههارا بهدست آورید.
احترام بهدست آوردنی و اکتسابی است نه ذاتی؛ و برای بهدست آوردن احترام باید هرکاری که لازم است انجام دهید. اگر آنان را گه گاهی میبینید و مشغلهتان زیاد است، بر سر مادرشان داد میکشید یا فقط بعضی وقتها فرصت گذراندن وقت با آنان را دارید، انتظار احترام از سوی آنان را نیز نباید داشته باشید. نحوهی برخورد شما با آنان باید تحسینبرانگیز، صادقانه و با صلابت باشد تا بچههایتان به دید فردی الگو و پدری لایق احترام به قامت شما نظر افکنند.
بچهها نباید تصور کنند که شما هیچ خطایی مرتکب نمیشوید. تصور آنان باید این باشد که شما انسانی هستید که میخواهید بهترین خود را برای فرزند خود به نمایش بگذارید.
۶- با محبت و عشق خود فرزندانتان را غرق کنید!
شاید از دیدگاه شما الگو بودن با کمی حفظ فاصله و خشکی رفتار همراه باشد، در واقع معنای صحیحش این است که به قدری نزدیک بچهها باشید تا بتوانید آنان را بغل کنید و ببوسید و بهشان بفهمانید چقدر عاشقشان هستید. نگذارید روزی بگذرد بدون اینکه بهشان بگویید عاشقشان هستید و بغلشان نکرده باشید. اگر اجازه دادید روزتان بدون اینها سپری شود، آن روز را جزء عمر خود حساب نکنید.
فرزندان همیشه تشنهی محبت شما هستند، چه کوچک باشند چه بزرگ.
فرزندان خود را بپرستید و بگذارید بدانند بدون آنان زندگیتان چقدر یکنواخت و یک رنگ میبود.
فرزندان را درک کنید.
۱- قبول کنید که بچهها نباید همیشه مثل شما باشند.
اگرچه ممکن است علاقهمند باشید که بچهها، ادامه دهندهی راه شغلی شما و پدران شما باشند، یا اینکه مثل شما ستارهی تیم فوتبال دبیرستان باشند، ممکن است بچهها این را نخواهند؛ باید این را درک کنید که بچههایتان انسانهایی هستند که نیازهای شخصی و علایق دیگری دارند که ممکن است با علایق شما نقطه اشتراکی نداشته باشد. شاید باورتان این باشد که تنها مسیری که شما انتخاب کردهاید مسیری منتهی به خوشحالی و عاقبت به خیری است. ولی برای اینکه پدر نمونهای شوید باید ایدههای متفاوت بچهها یا روشهای متفاوت اداره زندگیشان را نیز بپذیرید.
ممکن است با گفتن اینکه بچهها چه باید بکنند و چه کاری را نباید بکنند به آنها یاری میدهید، اما در حقیقت شما با این کارتان به آنان صدمه خواهید زد خصوصاً به استقلال رأی و اعتماد به نفس آنان.
مطمئناً پذیرفتن نظرات بچهها پروسهای زمانبر خواهد بود. اگر برای اولین بار متوجه توجیه پسر خود در مورد اینکه چرا رشتهی هنر را انتخاب کرده نشدید، حال آنکه پدرش(شما) یک پزشک است، میتوانید مجدداً از او توضیح بخواهید و وقت بگذارید تا او را درک کنید.
اگر زیاد از حد روی پسر یا دختر خود محدودیت اعمال کنید، آنان از بیان مشکلات خود به شما خودداری خواهند کرد.
از بچه هایتان بخواهید بعضی تصمیمهای زندگی را، خود اتخاذ کنند تا مستقل شدن را فرا بگیرند. مثلاً شاید ته دلتان بخواهید آنان ورزش بسکتبال را انجام دهند ولی بهجای آن چند ورزش مختلف را به آنان پیشنهاد کنید تا یکی را که شدیداً دوست دارند با میل خود برگزینند.
۲- از زمانهای تغییر بچههایتان مطلع شوید.
برای پدری خوب بودن، باید بدانید که بچههای شما در محیطی که شما در آن بزرگ شدید پرورش نیافتهاند. با گسترش ارتباطات و پیشرفت تکنولوژی، تأثیرات شبکههای اجتماعی و تغییر سیاستهای کشور، در جوامع امروز اینطور بهنظر میرسد که فرزندان کمتر در امان باشند و باید بیشتر حواستان بهشان باشد.
بنابراین همانطور که بیان شد، موضوعاتی چون خالکوبی کردن، روابط جنسی و سفرهای بین المللی امروزه بیشتر از زمانهای قبل مطرح هستند. بپذیرید که فرزندان شما محصول تغییر زمانه هستند و ممکن است برای مثال آنها علاقهی بیشتری نسبت به شما، برای گشتن دنیا داشته باشند.
ممکن است فکر کنید نظرات شما در مورد مسائل روز همان نظر فرزندتان است ولی گاهی لازم است نظر آنها را نیز جویا شوید، مطمئناً در بعضی قسمتها تعجبزده خواهید بود.
۳- اشتباهات بچه هایتان را نیز قبول کنید.
اگر میخواهید پدر دلسوز و خیرخواهی باشید، باید بپذیرید که همانند خود شما بچههای شما نیز از اشتباه مصون نیستند و اینکه ممکن است خطاکار باشند. زندگی سرشار از تجاربی است که به فرزند شما درسی میآموزد و شما نیز باید قبول کنید این تجارب لازماند. شاید فرزند شما تصادف کوچکی داشته باشد، در امتحانی نمره قابل قبول کسب نکند یا با پساندازهایش خرید احمقانهای انجام دهد.
اگر قدرت اشتباه کردن را از بچهها بگیرید، در واقع آنان هیچ تجربهی مثبتی کسب نخواهند کرد و شما باید همیشه مسئول حفاظت از آنان باشید. کسب تجربه توسط آنان این امکان را فراهم میکند که تصمیمات عاقلانهتری نیز در آینده اتخاذ کنند.
۴- زمانهای سخت فرزندان را درک کنید.
به عنوان پدری نیکومنش، باید زمانهایی که بچههایتان دورانی سخت را میگذرانند را بدانید چرا که نسبت به خواستههای شما منفعل خواهند شد. شاید دلیل این کار این باشد که شما به شهر جدیدی منتقل شدهاید و او دوستانش را از دست داده است. یا اینکه اولین شکست عشقیاش را تجربه میکند.
هرچند که نخواهید توانست بهطور کامل غمخوار فرزند خود باشید یا احساساتش را کاملاً درک کنید ولی لازم است که اندکی در مورد چیزهایی که در فکرشان است دانش کسب کنید و با آنان در مورد این حوادث غمانگیز به گفت و گو بنشینید.
فقط بیان این جملات که :”می دانم الان حالت چقدر گرفته است یا اگه دوست داری در موردش صحبت کنیم؟” به نوجوانتان میفهمانید که برای شما خیلی ارزش دارد.
گاهی خودتان را بهجای فرزندتان قرار دهید. اگر پسر شما سرخورده یا افسرده باشد، دانستن احوالات او به شما نیز کمک خواهد کرد او را بهتر دریابید.
۵- از بچهها انتظارات غیر معقول نداشته باشید.
زندگی یک کودک میتواند با فشارهای زیادی روبرو شود، از خواهر و برادرهایش گرفته تا بچههایی که در مدرسه اذیتش میکنند یا معلمان و مربیان تیم ورزشی. از جگرگوشهتان بخواهید در مورد نقاط ضعف و قدرتش فکر کند و کمکش کنید علایقش را بیابد و نسبت به محدودیتهایش درک مناسبی بیابد. از آنان انتظار داشته باشید اهداف عاقلانهای برای خود بگذارند. تشویقشان کنید تا با حداکثر توان به نبرد با مشکلات بروند اما از القای این انتظار بهشان بپرهیزید که هرچه را شما موفق به کسب آن شده اید آنان نیز موظف به کسب آن هستند.
۶- بدانید که وظیفه مقدس پدری هرگز در این نکات خلاصه نخواهد شد.
تصور نکنید که هروقت بچه تان به ٢١ سالگی رسید یا اینکه مدرکی دانشگاهی اخذ کرد، مسئولیت شما به عنوان پرورشدهنده آنان به اتمام رسیده است. هرچند خیلی خوب است که آنان را به استقلال مالی رهنمون سازید، القای این حس به آنان که همیشه برایشان ارزش و اهمیت قائل هستید و در مشکلات کنارشان میمانید خیلی بهتر و پسندیدهتر و پدرانهتر خواهد بود.
پیروز باشید!
طراح باشی
نوشتن دیدگاه