برای همهی ما، غرق شدن در شغلهایمان یک امر متداول است. یافتن تعادل و بالانس کاری برای اغلب انسانها یک چالش بزرگ است. با این راهکارها همراه شوید تا بتوانید به این مهم دست پیدا کنید.
تام که یکی از حاضرین جلسه است بیان میدارد: ” من ۷ تا ۱۰ ساعت کار میکنم، علاوه بر اینکه در اغلب آخر هفتهها هم باید کار کنم. به این مقدار زمان، ۳۰ دقیقه مدت رفتوآمد را هم اضافه کنید. به طبع باوجود این همه کار، بهسختی میتوانم بعضی از کارهای پیشپاافتادهی زندگی روزمرهی خود مانند رختشویی، رفتن به دفتر پستی و پرداخت قبضهایم را مدیریت کنم و در مدیریت زندگی شخصی خودم هم با دشواری روبهرو هستم. اوایل، از کاری که انجام میدادم خرسند بودم ولی حالا از آن متنفرم، واقعاً نمیدانم چگونه زندگیام را با وجود این همه مشکلات مدیریت کنم و درمانده هستم.
تام، تام، تام. بهتره به شما به چشم یک قربانی قرن ۲۱ نظاره کنیم. درهرحال از اینکه صاحب شغلی هستیم و در انجام آن دشواری داریم باید سپاسگزار باشیم، چراکه اصلاً ممکن بود بیکار باشیم.
۷ راهکار برای برقراری تعادل در بین کار و زندگی روزمره و مدیریت آن
۱٫زمان خود را بودجهبندی و منظمسازی کنید.
همهی ما اینگونه تربیت شده ایم که پول خود را بودجهبندی و بعد مصرف کنیم، ولی افسوس که به ما یاد ندادهاند زمان خود را نیز مدیریت کنیم. با وجود اینکه می توانید پول بیشتری بهدست میآورید(جبران هزینهها) ولی قادر نخواهید بود زمان را بخرید.
این تعادل بین کار و زندگی روزمره به این معناست که چه مقدار از زمان غیرقابل بازگشت و بینهایت ارزشمند خود را برای شغلتان و چه مقدار از آن را برای زندگی جاری خود کنار میگذارید (زندگی جاری که برای شما مهمتر است). برای مثال، من روزانه ۳٫۵ ساعت از روزهای شنبه (روز تعطیل خودمان) را صرف فعالیتهای شخصیام میکنم. امیدوارم که تایمی که شما اختصاص میدهید بیشتر هم باشد.
۲٫سطح ریسکپذیری خود را انتخاب کنید.
حتماً تا الان از فکر کردن در مورد این مشکل، ترس وجود شما را فراگرفته که اگر قرار باشد تا عصر و آن هم دیر وقت مشغول کار باشید چه خواهد شد و هنگام فکر کردن به آنهم عرق سردی بر پیشانی شما نقش خواهد بست. مسئله این است که مشکل گفته شده چیزی دائمی نخواهد بود و اگر مجبور به انجام آن باشید بالاخره در ماههای پیشرو زمان کاری شما به حالت نرمال بر خواهد گشت یا شاید هم اضافهکاری بگیرید! بیشتر مشاغلی که به شما اضافهکاری میدهند در چنین شرایطی هستند و در قبال پول بیشتر، از شما میخواهند کار بیشتر و باکیفیتتری انجام دهید.
ممکن است با خود فکر کنید: “اه اگر آن اضافهکاریها را انجام ندم اخراجم میکنند” یا ” این کمپانیها همیشه آنهایی که با کارشان ازدواج کردند رو ترجیح میدهند.”
هرچند همهی این تفکرات فقط یک سری احتمالات هستند.
۳٫به جای روبه رو شدن با ترس های خود، با حقیقت روبه رو شوید.
ممکن است که ترسهای شما بهواقع درست باشند، آنوقت است که زمان تصمیمگیری فرا میرسد: چه چیزی مهمتر است، شغلتان یا زندگی شما؟ هرگاه این سؤال را از خودم میپرسم، مردم جوری به من نگاه میکنند که انگار عقلم را از دست دادهام. به نظر آنها جواب بسیار آشکار است. در ایالاتمتحده، جواب بدیهی مردم به این سؤال، کار و شغل است. در کشورهای دیگر(مخصوصاً جهانسومی) جواب بدیهی به پرسش من، زندگی رومزه است. در حقیقت جواب این پرسش ابداً آشکار نیست دوست من.
هنگامیکه میخواهید از شر ترسهای خود رها شوید، نگاهی به مستندات بیندازید. در اکثر محیطهای کار، پیدا کردن کسانی که به دلایلی معقول، از کار برکنار شدهاند دشوار است. کارمندانی که مقدار دقیق ۸ ساعت روزانه برای کار وقت صرف کردهاند ولی از کار کردن در آخر هفتهها سرباز زدهاند عموماً اخراج نمیشوند. ممکن است از کار تعلیق بشوند، ولی خب این اتفاقی است که برای همه اعم از کارمندان سختکوش با ساعت کاری بالا هم اتفاق میافتد. ولی اخراج شدن به خاطر مسائل مرتبط با شغل؟ این چیزی نیست که به این راحتیها اتفاق بیفتد. درواقع بهتر است بگوییم، ترسهای شما پایه و اساسی برمبنای واقعیت ندارند.
۴٫تفکر مینیمالیستی و افزایش کیفیت کاری فوایدی فراوان دارد.
تابهحال به این فکر کردهاید که ساعتهای فراوانی که برای کارخود اختصاص میدهید آن بهرهوری کافی و وافی را ندارند؟ چاره چیست؟ آیا زمان بیشتری را به آن کارها اختصاص میدهید؟ اگر شغل شما نیاز به خلاقیت و ایده پروری و حل مشکلات داشت چطور؟ آیا کیفیت کاری خود را با کار کردن هفت روز هفته روزی ۲۰ ساعت بهبود خواهید بخشید؟ عواقب این خطاها را میدانید؟
اگر شغل شما منوط به روابط عمومی و ارتباط با مردم باشد، آنان را آزردهخاطر خواهید کرد. اگر کارشما نیازمند نیروی فیزیکی باشد، مانند پاک کردن محیط داخل مغازه و تمیزکاری شبهنگام، ازنظر بدنی ضعیف خواهید شد و کار خود را تمام و کمال به اتمام نخواهید رساند؟
استرسی که در ساعات کار اضافهی خود تجربه خواهید کرد بهواقع جلوی کسب مزایای آن را میگیرند. اگر راستش را بخواهید، گاهاً استرسی که در اضافهکاری بر شما تحمیل میشود جلوی بهرهوری شما را میگیرد. بهترین نتیجه کاری برای شما این است که بهجای کمیت، روی کیفیت کار خود سرمایهگذاری کنید.
۵٫با مدیرتان به گفت و گو بنشینید.
اگر روابط شما با مدیر خود گرم و صمیمی است، ارزش آن را دارد که برای سنجش میزان کارآمدی ساعات کاری و نیز تعهد شغلی خود با او به گفتوگو بنشینید. میتوانید با این عبارتها شروع کنید: “رئیس علاقهمندم که کارم را بانهایت کیفیت به انجام برسانم ولی ترس از اینکه زندگی روزمره خود را فدای کارم کنم این کار را برایم دشوار کرده است.” اگر رئیس شما یک غول عبوس نباشد! این مکالمه دونفره میتواند نتایج خوبی را عاید شما کند. اما اگر او عبوس و بداخلاق بود، بهتر است که دنبال شغل جدید و رئیس جدیدی باشید یا به گروه کاری دیگری منتقل شوید یا یک کمپانی جدید. شایدم اگر خوششانس باشید بتوانید رئیس خود را با ربات همزاد و همشکل او عوض کنید، رباتی که هرچه بخواهید برای شما فراهم کند!!!
۶٫برای زندگی روزانهی خود برنامهریزی کنید.
تکنیکی که موردعلاقهام است ولی آن را به بقیه پیشنهاد کردهام ولی خودم از انجامش عاجزم، این است که برای زندگی خود برنامه بریزید. بعد از آن از خود بپرسید چطور در این مدت زمانی که برای زندگی روزمرهام دارم، این وظایف و این کارها را به انجام برسانم. برای مثال : ” من در برنامهی روزانهی خود باید ساعت ۲۰:۳۰ دقیقه عصر با همسرم یا شوهرم یا دوستان و آشنایان، فرزندانم، اعضای سابق خانوادهام بر سر سفره شام بنشینم. چطور میتوانم از پس این برآیم و شغلم را نیز انجام بدهم؟” ایدههایی به ذهن شما خطور خواهند کرد، مثل اینکه نصف تایم کاری خود را در دفتر کاری خود سپری کنید و نصف دیگر را در خانه و با انجام دورکاری؛ مثلاً برای خود تعیین کرده بودم که باید تا ساعت ۵ عصر کارم را به اتمام برسانم و تمام تلاشم را میکردم تا ۵ عصر، کارها تمام شود. اگر کاری باقی میماند موکول میشد بهروزهای آتیام.
۷٫در مدت زمان رفت و آمد خود بازنگری کنید.
تابهحال به این موضوع فکر کردید؟ اگر میزان رفتوآمد شما به محل کارتان، روزانه ۳۰ دقیقه زمان ببرد، درمجموع هرساله بهاندازه ۶ هفتهی کاری وقت شما را اشغال کرده است؟ این ۶ هفته یعنی یک و نیم ماه ! که از زمان کاری شما گرفته نشده است. سریعتر رفتوآمد کنید، در منزل دورکاری انجام دهید یا در حین رانندگی کاری مفید انجام دهید، مثلاً از تلفن هوشمند خود بخواهید ایمیلهای شما را چک کند. تازگیها حتی توانایی خواندن ایمیلها برای شما را نیز دارند(مانند دستیار صوتی سیری شرکت اپل) یا میتوانید به پادکستهای مفید گوش فرا دهید. حتی میتوانید ایستگاههای رادیویی یا سیدیهایی را بیابید که در آنها اطلاعاتی مفید در مورد شغل شما داده میشود که میتواند در افزایش بهرهوری شما را یاری دهد.
در کنار تمام این ترفندها و در کنار زندگی دشوار امروزه ما، تنها چیزی که قدرت این را دارد که شما را بهبود ببخشد خود شما هستید. تصمیم بگیرید که چه مقدار زمان را صرف کار خود میکنید، با رئیس خود گفتوگو کنید، برنامه زندگی خود را طراحی کنید، ترسهای خود را جدی بگیرید برای آنها راهحل بیابید و عملکرد شغلی خود را بر اساس بهرهوری واقعی کار خود بسنجید نه ساعات کاری.
کمتر کار کنید، کیفیت کار خود را بالا ببرید و از زندگی عالی خود لذت ببرید.
پیروز باشید!
طراح باشی
نوشتن دیدگاه